درباره من

من زهره هستم.

سالهاست که دارم فیزیک درس میدم. در حالی که بیشتر دوست داشتم معلم ریاضی باشم. اما به تدریس فیریک هم بی‌علاقه نیستم و همیشه سعی می‌کنم انگیزه‌بخشی را چاشنی تدریس‌هایم کنم.

هر سال که می‌گذره اصولا باید سنم بالاتر بره اما یه جورایی اوضاع برعکس شده و من هر سال دارم کم سن و سال تر می‌شم. چون هر سال احساس می‌کنم هم سن اون دانش‌آموزانی هستم که بهشون درس میدم.

این یه جورایی رشد برعکس محسوب می‌شه! عقبگرد نیست بلکه نوعی رشد و بالندگی هست.

هر سال که میگذره متوجه می‌شم تیپ شخصیتی و خواسته‌ها و دغدغه‌های دانش‌آموزانم در حال تغییر هست و من برای ارتباط گرفتن با اونها سعی می‌کنم بیشتر در مورد چیزهایی که مورد علاقشون هست و بهشون توجه می‌کنند تحقیق کنم و اینجوری بهتر می‌تونم درکشون کنم و فیزیک رو بهشون یاد بدم.

باورم نمیشه اینهمه سختی می‌کشم که بتونم یکم بهتر بهشون فیزیک یاد بدم!

به هر حال در آستانه‌ی چهل سالگی فکر می‌کنم که باید کاری مهم و با ارزش انجام بدم که بشه میراث من. چیزی که برای همیشه از من به یادگار بمونه. ولی هنوز به جز نوشتن فکر و ایده‌ی خاصی به ذهنم نرسیده.

البته فکر کنم همین نوشتن با ارزش‌ترین کاری هست که می‌توانم انجام دهم. دلم می‌خواهد به زودی کتابی که مدتها آروزی نوشتنش را داشتم بنویسم و آنرا به چاپ برسانم. و بعد از آن شروع کنم به نوشتن کتابهای دیگرم.

چه چیزی بهتر از یک کتاب برای اینکه از آدم به یادگار بماند؟

به روز رسانی در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۴۰۳

امروز که اومدم این قسمت رو دوباره بخونم دیدم که آرزوی خط آخرم به تحقق پیوسته. من در ۲۷ بهمن ۱۵۰۲ آرزو داشتم که کتابم رو بنویسم و چاپ کنم و الان دوتا کتاب چاپ شده دارم.
یکی برای دانش‌آموزانم و دیگری برای معلمان فیزیک و در فکر نوشتن کتابی دیگر هستم.
الان دیگه در حوزه‌ی آموزش دبیران کار می‌کنم و مجموعه آکادمی آموزش فیزیک زهره را گسترش میدهم. و مجموعه‌ی دبیران‌یار را تاسیس کرده‌ام که به زودی فعالیت آن را نیز گسترش خواهم داد.