کار عمیق لازمهی موفقیت ما در برنامه ریزی و رسیدن به اهدافمان است. اما چطور میتوانیم در طول روز به اندازهای مشخص خود را مشغول کاری عمیق نگه داریم؟
من که فردی بسیار اهمال کار هستم و اگر مواظب خودم نباشم و در طول روز به مراتب گوش آن بعد وجودی خودم را نگیرم و سر کار ننشانم، زمانهای مهم زندگیام را از دست میدهم، به شدت به انجام دست کم دو یا سه ساعت کار عمیق درطول روز نیازمند هستم و روشهای مختلفی برای اینکه حواس پرتیهایم را کم کنم، امتحان کردهام.
با توجه به زندگی در کنار خانواده و پاسخگو بودن به نیازهای دختر و همسر و کارهای کوچک و بزرگِ خانه و نیازهای مربوط به کسب و کارم، تصمیم گرفتهام صبحهای زود را به انجام کارهای عمیق اختصاص دهم.
و در طول سالهای سال متوجه شدهام که در بازههای زمانی که مشغول انجام یک پروژه مانند نوشتن کتاب یا طراحی دوره آموزشی و … هستم، بازدهی کارم افزایش مییابد و میتوانم در بازه های زمانی بزرگتری تمرکز خود را برای انجام کار عمیق حفظ کنم.
به تازگی متوجه شدم ۴ سبک برای انجام کارهای مهم روزانه و به عبارتی کار عمیق وجود دارد که عبارتند از:
۱- سبک راهبانه:
درست مثل راهبی که گوشهی تنهای بر میگزیند و همه چیز و همه کس را جواب میکند و از مردم دوری میکند و در خلوت به راز و نیاز مشغول میشود، همه جیز را کنار بزنیم و به کارهای مهم خود بپردازیم.
که البته این به نظر من خوب نیست و برای افرادی مثل من که تنها زندگی نمیکنند هم به هیچ عنوان قابل اجرا نیست.
به نظرم این سبک بار روانشناختی سنگینی دارد و از عهدهی هر کسی نیز بر نمیآید.
۲- سبک روزنامهنگاری:
در این سبک هر موقع از روز که توان و انرژی ما بالا است و یا کار مهمی پیش آمده است تمام توان و تمرکز خود را روی کار میگذاریم و آن را انجام میدهیم.
این روش شاید در کوتاه مدت وسوسه برانگیز به نظر برسد اما روش خوبی نیست. چون ممکن است مدت ها نه کاری آنچنان مهم و سنگین برایمان پیش آید و نه توان و انرژیمان به حدی برسد که بتوانیم صرف کار خود کنیم.
۳- سبک ریتمیک:
در این سبک بخشی از کارها را هر موقع از روز میتوانیم انجام دهیم و برخی دیگر را در زمانهای خاص انجام میدهیم.
مثلا فقط ساعات خاصی از روز را به کار عمیق اختصاص میدهیم و بقیه زمانها آزاد هستیم که هر کار دیگری را انجام دهیم.
۴- سبک دو وجهی:
به نوعی پرداختن به سبک راهبانه است ما نه برای همیشه، بلکه فقط برای مدتی در طول یک ماه یا سال.
کاری که عموما نویسندگان انجام میدهند. یعنی هنگام نوشتن کتاب خود به مدت مشخص زندگی عادی خود را رها میکنند و به یک مکان خلوت مثل کلبهای در جنگل پناه میبرند و آنجا به انجام کار مهم خود مشغول میشوند.
این سبک آخر را دوست دارم برای یک بار هم که شده در زندگیام امتحان کنم. اما با توجه به شرایط زندگیام تصور میکنم فرصتش به این زودی ها پیش نیاید. پس من گوشه ای از خانه را برای این کار اختصاص داده ام و در طول روز از همه کس و همه چیز دست میکشم و به آن گوشه پناه میبرم تا کارهای مهم خودم را انجام دهم.
2 پاسخ
درود
زندگی متاهلی کلا خیلی سخته ،من زندگی متاهلی رو پایان کار عمیق و یا پایان کارهای بزرگ میدونم
حالا نمیدونم چقدر تصورم درسته
ممنون علی بابت اینکه تا اینجا اومدی و خوندی و حتی کامنت هم گذاشتی. راستش به شدت باهات موافق هستم.