شهریور ماهی هست که من دوستش دارم. درست مثل اسفند. ماه جمعآوری و نتیجهگیری، ماه آماده شدن برای مهر، ماه امید برای گریز از گرمای جانکاه تابستان.
از بچگی بوی شهریور را عاشقانه نفس میکشیدم. در شهر من این روزها بوی جوشیدن گوجهفرنگیهای له شده در داخل دیگهای بزرگ بر روی اجاق، همه جا را فرا میگیرد.
از جلوی در خانهها و باغها که رد میشوی، عطر عرقیات گیاهی خوشبو مستت میکند. و همه در تب و تاب جمع کردن آذوقههای زمستانی در حال تلاش هستند.
انگورها به تدریج در طبقهای چوبی چیده میشوند تا گرما و نور خورشید را در خود جمع کنند و به کشمش کنار چای پاییز و زمستان تبدیل شوند.
سبزیها خشک میشوند تا عطر قرمهسبزی روی بخاری زمستان، خانه را پر کند از عطر خوشبختی. و فرشهای قرمز آذربایجان شسته میشوند و بر پشتبام خانهها پهن میشوند تا پاییز و زمستان فرحبخشی را برای خانواده فراهم کنند.
شهریور برای من ماه جلد کردن کتابهای مدرسه و پوشیدن مانتو و شلوار جدید مدرسه و رژه رفتن جلوی آینه و برانداز کردن خودم هست.
امروز هم که اول شهریور است. آخرین شهریور از دههی چهارم زندگی من از همین امروز شروع میشود.
دیروز نوشتهای منتشر نشد چون مشغول تمیزکاری وبلاگ بودم. از امروز مجدد ماراتن نوشتن آغاز میشود و در کنار این نوشتن احساس شدیدی برای یک برنامهریزی توسعهی فردی برای این ماه حس میشود.
- چند کتاب وجود دارند که باید آنها را تا آخر شهریور بخوانم، خلاصه کنم، و دریافتهایم را در مورد آنها بنویسم.
- ورزش و پیادهروی را باید جدی و بدون وقفه انجام دهم.
- این ماه خودم را به طور کامل از خوردن هرگونه فست فود و نوشابه و شیرینی منع میکنم.
- در این ماه باید به چند نفر از دوستان قدیمی زنگ بزنم و با آنها صحبت کنم.
- روی استفاده نکردن از گوشی به طور جدی تمرکز کنم و ساعات استفاده از اینستاگرام را به شدت کاهش دهم.
- برای شنیدن و تمرکز کردن به همراه موسیقی وقتی در نظر بگیرم.
- ژورنال نویسی را آغاز کنم. و مثل گذشته از طراحی بخشهای مختلف آن لذت ببرم.
پ.ن: راستی یادم رفت بگویم که تصویر این نوشته را از خواهرم اکرم کش رفتهام. حیاط مامان است همین دو سه سال پیش. و آن گوجههای خشک و خوشمزه هنوز هم غذاها را خوش طعم میکنند.
خواهرم عکاسی میکند و آنچنان به زیبایی مناظر را قاب میکند که من لذت فراوان میبرم از دیدن آن قابهای خوش آب و رنگ.
2 پاسخ
سلام عزیزم
چقدر لطیف و ساده مینویسی
با این متن دوباره عاشق شهریور شدم
سلام الهام جان. راستش این مدت که درگیر روزهای بیمهر، مهر هستم، خوندن هر پیامی زیر پست هام برام میشه نور امید. خوندن چنین نظری بهم اشتیاق بیشتری میده برای روشن نگهداشتن چراغ این خونه.