جملات دفترک ۱

دفتر کوچک فنری  دارم با جلدی آبی رنگ. آبی آسمانی!

و تصویر کارتونیِ یک فنجان قهوه و بیسکوییت داخلش روی جلد این دفتر نقش بسته است. از آن دفترهایی که از سر هوس و حین مراجعه به مغازه‌ی لوازم التحریری خریدم و از همان روزی که خریدمش محلی شد برای جمع‌آوری جملات قصار یا نوشته‌های این و آن و یا ابیات شعر.

هرجا که متن کوتاهی دیدم و مجذوب آن متن شدم هرچه سریع‌تر در این دفتر کوچک یادداشت کردم. و به این صورت مجموعه‌ای از جملات، ابیات و متن‌های کوتاه گرد آمده است که گاهی برای سرگرمی مرورشان می‌کنم و طعم آنها را زیر زبانم مزه مزه می‌کنم.

فکر کردم شاید ایده‌ی بدی نباشد گاهی برخی از آنها را گلچین کنم و در وبلاگم بنویسم. و این نوشته اولین پست از این دست است.

 

کندگامانی که آهسته در مسیر خود می‌روند، از تند گامانی که از مسیر خارج می‌شوند پیشی می‌گیرند.     فرانسیس بیکن

 

من بیشترین تلاشم را کردم. این تمام آن چیزی است که یک نفر به عنوان فلسفه‌ی زندگی به آن نیاز دارد.    لین یوتانگ

 

معلمان ماندگار دنیا، فقط و فقط معلمان کاریزماتیکی یودند که با افکار، رفتار و سبک زندگی کاریزماتیک خود در ذهن و قلب میلیون‌ها انسان ماندگار شدند.

 

گاه آنچه ما را به حقیقیت می‌رساند، خود از آن عاریست!    مارگوت بیکل

 

دنیای ذهن از زندگی واقعی ما بزرگ‌تر است. بنابراین چیزی که در ذهن جا نشود بدون شک در زندگی هم جا نمیشود!

موفقیت به کلافه نشدن از انجام کارهای تکراری وابسته است.    دکتر چاووشی

 

بوکوفسکی می‌گوید:  چیزی که عاشقش هستید را پیدا کنید و اجازه دهید شما را بکشد!

 

نترس که یک شبه همه چیز را عوض کنی! بلیط بگیر، موهات رو کوتاه کن. اسمت رو عوض کن. بدون گوشی و برنامه تو یک شهر جدید پرسه بزن و به تنهایی یک غذای پنج‌ستاره بخور…

از غریبه‌ها بپرس حالشون چطور هست.

دنبال یک گربه‌ی سیاه تو یک کوچه‌ی تاریک برو.

جوری لباس بپوش که تا حال نپوشیدی.

جوری رفتار کن که تا حالا نکردی.

فاصله‌ی بین ایده و اجرا رو بردار.

داستان زندگیت بهتر میشه وقتی بفهمی فیلمنامه‌ای که داری زندگی میکنی ساخته‌ی ذهنت هست.

هرچه زودتر تغییر کنی، زندگی هم زودتر تغییر میکنه.

بازسازی خودت نصفش خلاقیته و نصفش فداکاری.

حساب بانکیت نشون میده برای دیگران چه کار می‌کنی و بدنت نشون میده برای خودت چکار می‌کنی.

جملاتی از هاروکی موراکی

به اشتراک بگذارید

3 پاسخ

  1. سلام
    چه عالی. اتفاقا منم یه دفتر کوچیک جلد پارچه ای در یه سفر به مشهد گرفته بودم و نمیدونستم چکارش کنم. چندسالی توش چیزی نبود. امسال تبدیل شد به دفترشکرگزاری برای لحظه هایی که اتفاقاتی مثل معجزه رخ دادن تا یادم نره معجزه ها همین چیزهای کوچیک اطرافن و میتونن هرروز رخ بدن. یه موقع که دلم میگیره میرم سراغش و حس خوبی داره.
    ممنون از جملات زیبایی که انتشاردادید.

    1. سلام زهره جان چه ایده‌ی خوبی. اتفاقن این پیام شما من رو هم ترغیب کرد برای نوشتن در چنین دفتری. نوشته امروز رو بخونی اونجا هم بیان کردم این اقدام جدید رو

      1. سلام مجدد. خداروشکر که مفید بوده. راستش ایده ی اصلیش رو از صفحه اینستاگرام نوشین لقمانی دیده بودم.
        که اتفاقات و لحظات شکرگزاری رو توی برگه هایی مینوشتن و میبستن و توی یه شیشه یا جعبه مینداختن. بعد گهگاهی رندوم به اون جعبه سر میزدن و این یادآوری لحظات سختی که معجزه وار از سر گذروندن چقد برای ادامه راه مشوق خوبی میتونه باشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط