کتابهایی که میخوانم
کتابهایی که میخوانم

نگاهی شخصی به کتاب سمفونی مردگان

چند سال پیش، در یکی از کلاس‌هایم در مدرسه‌ی فرزانگان بناب، در میان دانش‌آموزانی که تفکر و تعقل در میانشان وزنی سنگین داشت، کتابی در دستان یکی از دوستان نازنینم دیدم: سمفونی مردگان. دیدن کتاب در دستان دانش‌آموزانم همیشه برایم خوشایند است. برخلاف انتظار برخی والدین و مسئولان مدرسه که

ادامه مطلب »
پادکست باران
کتابهایی که میخوانم

در آغوش کتابها هدفی برای سال جدید

  دوست داشتم اولین پست سال ۱۴۰۴ را همان روز اول فروردین منتشر کنم، اما خودتان که می‌دانید، روز اول سال آدم همیشه بهانه‌های زیادی برای کنار گذاشتن کارهای مهم دارد. سال گذشته تصمیم داشتم در ابتدای امسال متنی منتشر کنم که نوشتنش یک سال طول کشیده باشد؛ نوشته‌ای درباره‌ی

ادامه مطلب »
کتابهایی که میخوانم

تمرین نوشتن با عبارتهایی از کتاب بهمن فُرسی

پرسشی سق دهانم را می‌خاراند، رهایم نمی‌کند. تقلا می‌کنم پاسخی برایش بیابم، چیزی که بتواند دلم را آرام کند، اما هر چه بیشتر می‌گردم، بیشتر در تاریکی فرو می‌روم. می‌خواهم به خودم بقبولانم که این تردید بیهوده است، که نیازی به کاویدن نیست. اما سیاهه‌ای از سوال‌های بی‌جواب پیش چشمم

ادامه مطلب »
کتابهایی که میخوانم

یوزپلنگانی که با من دویده‌اند

به روز رسانی در تاریخ ۴ بهمن وصیت نیمی از سنگ‌ها، صخره‌ها، کوهستان را گذاشته‌ام با درّه‌هایش، پیاله‌های شیر، به خاطر پسرم نیم دیگر کوهستان وقف باران است. دریای آبی و آرام را با فانوس روشن دریایی، می‌بخشم به همسرم شب‌های دریا را، بی‌آرام، بی‌آبی، با دلشوره‌ی فانوس دریایی به

ادامه مطلب »
کتابهایی که میخوانم

۳۲دندان ذهن و عقل من

داستان از شنیدن فایل ضبط شده‌ی یکی از جلسات نویسنده‌ساز شروع شد. شاهینِ دنیای نویسندگی چنین گفت در میان صحبت‌های شیرین و دلنشینش:   جسم دندان دارد. ذهن هم دندان دارد، یا باید داشته باشد. خوراک ذهن اطلاعات است. داده را باید جوید تا به دانش و مهارت تبدیل شود.

ادامه مطلب »
کتابهایی که میخوانم

در کوی دوست؛ماجرایی جدید

کتاب را به دست می‌گیرم. بویش می‌کنم و به جلد ساده و لیمویی رنگ آن دستی می‌کشم. با احتیاط صفحه‌ای از میان و ابتدای کتاب را باز می‌کنم. پاراگرافی در ابتدای متن اصلی من را مجذوب خود می‌کند و کتاب همچون یاری پر از اشتیاق، دست من را محکم می‌گیرد

ادامه مطلب »
کتابهایی که میخوانم

مسافر‌نامه به جای سفرنامه

کتابی که امروز در حال رونویسی از روی جملاتش بودم، کتابی بسیار جذاب از شاهرخ مسکوب بود. این کتاب داستان سفر مسافری ناشناس است برای کسب معاش از راه تدریس ادبیات. تمام صحنه‌ها به خوبی توصیف شده‌اند به قدری که هنگام خواندن توصیفش از مراحل مختلف سفر، میتوانیم خودمان را

ادامه مطلب »
کتابهایی که میخوانم

سه‌شنبه‌های قدردانی و جستجوی معنا

امروز سه شنبه اول آبان ۱۴۰۳ است. در کنار پنجره نشسته‌ام، پرده را کنار میزنم و اولین باران آبان را نظاره میکنم. نظاره کردن شیشه‌ی باران خورده کافی نیست. بوی باران و خاک را کم دارم. پنجره را باز می‌کنم و هجوم عطر باران را عمیقن نفس می‌کشم. خانه کمی

ادامه مطلب »
کتابهایی که میخوانم

خود را در میان نوشته‌های شاهرخ مسکوب یافتم

داشتم فایل pdf کتابِ روزها در راهِ شاهرخ مسکوب را اسکرول می‌کردم. همیشه از میان روزنوشته‌ها آنها که مربوط به خود مسکوب و خانواده‌اش هستند را می‌خوانم. نوشته‌هایی که در مورد شخصیت سیاسی و … هستند را کنار میگذارم. چون حال و حوصله‌ی درست و حسابی برای این جور چیزها

ادامه مطلب »
کتابهایی که میخوانم

تفاوت مرور و خلاصه و نقد کتاب

نوشتن و گفتن از کتاب و درباره کتاب یکی از فعالیتهای مورد علاقه‌ی من هست. گاهی آن چنان با اشتیاق درباره کتابی که در حال خواندنش هستم با دیگران سخن می‌گویم که در میان راه از اشتیاق کودکانه‌ی خود شرمگین می‌شوم. گاه در رویارویی با نگاه سرد و بی احساس

ادامه مطلب »