نوشته‌های من
کتابهایی که میخوانم

ادبیات واقعی نامه‌ها هستند| ورود کتاب شب‌ یک شب‌ دو به زندگی من

بارها و بارها اسم رمان شب‌یک شب‌دو را در سایت شاهین کلانتری دیده‌ام. اما مثل همیشه، حواس‌پرت‌تر از آن بوده‌ام که جدی بگیرمش. چیزهای مهم را، معمولاً، زیادی دست‌کم می‌گیرم. دارم درباره‌ی خودم حرف می‌زنم؛ همان معلم حواس‌پرت همیشگی. چند باری خواستم نسخه‌ی چاپی کتاب را گیر بیاورم و بخوانم،

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

نوشتن تنها کار مهمی که به اختیار خود انجام می‌دهیم

دوست عزیزی در پیام ناشناس پیام داده‌اند که چرا در کانال تلگرامی نقطه‌ی آبی کمرنگ، بیشتر پست‌هایم در ستایش نوشتن است؟ به بخش معرفی کانال نگاهی انداختم و تعجب کردم که چرا ایشان نگاهی دقیق‌تر به این قسمت نینداخته‌اند. هدف من از راه‌اندازی این کانال علاوه بر اجبار خودم برای

ادامه مطلب »
کتابهایی که میخوانم

نگاهی شخصی به کتاب سمفونی مردگان

چند سال پیش، در یکی از کلاس‌هایم در مدرسه‌ی فرزانگان بناب، در میان دانش‌آموزانی که تفکر و تعقل در میانشان وزنی سنگین داشت، کتابی در دستان یکی از دوستان نازنینم دیدم: سمفونی مردگان. دیدن کتاب در دستان دانش‌آموزانم همیشه برایم خوشایند است. برخلاف انتظار برخی والدین و مسئولان مدرسه که

ادامه مطلب »
پادکست باران
کتابهایی که میخوانم

در آغوش کتابها هدفی برای سال جدید

  دوست داشتم اولین پست سال ۱۴۰۴ را همان روز اول فروردین منتشر کنم، اما خودتان که می‌دانید، روز اول سال آدم همیشه بهانه‌های زیادی برای کنار گذاشتن کارهای مهم دارد. سال گذشته تصمیم داشتم در ابتدای امسال متنی منتشر کنم که نوشتنش یک سال طول کشیده باشد؛ نوشته‌ای درباره‌ی

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

میهمانی رو به پایان است

  امروز به اپیزودهای قدیمی‌تر رواق سر زدم.اروین یالوم و روانشناسی وجودی‌اش.   باز هم صدای فرزین رنجبر بود و دلبری‌های بی‌شمارش. این اپیزودها البته قدیمی‌ترند. بیان فرزین، اگرچه دلنشین است، اما به نرمی و پختگی اپیزودهای صدای سخن عشق نیست.   باید هر دو را با دقت گوش داد

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

واحد پولمان زمان است

ما ثروتمند به دنیا می‌آییم. با حسابی پر از ثانیه‌ها، دقیقه‌ها، و ساعت‌هایی که در مشت‌مان می‌رقصند. اما برخلاف سکه و اسکناس، این ثروت را نمی‌توان در گاوصندوق پنهان کرد یا در جیب گذاشت. زمان، جاری‌ست. هر لحظه که نفس می‌کشیم، سکه‌ای از جیبمان می‌افتد، بی‌آنکه صدایش را بشنویم.  

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

نوشتن و یافتن خود

در یکی از دوره‌های ناهید عبدی با چنین مضمونی در باره‌ی نوشتن آشنا شدم: «نوشتن، گاهی شگفت‌انگیز است، گاهی دردناک. سرشار از خودشیفتگی، اما در عین حال، شفابخش. رهایی‌بخش و عمیقاً غم‌افزا. گاهی الهام‌بخش، گاهی ملال‌آور، گاهی خسته‌کننده و در نهایت، زندگی‌بخش. من با نوشتن خود را زنده نگه می‌دارم،

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

عصرهای طاقت‌فرسای جمعه (جملات دفترک ۲)

به سراغ دفترک می‌روم. لیستی از عبارتها و غنیمت‌های شکار شده در خانده‌ها و شنیده‌ها در این دفتر وجود دارند. برخی را انتخاب می‌کنم و حس و حالی که امروز داشتم را به کمک این عبارات توصیف نمودم. این متن را به عنوان یادداشت روزانه در کانال تلگرامی نقطه آبی

ادامه مطلب »
کتابهایی که میخوانم

یوزپلنگانی که با من دویده‌اند

به روز رسانی در تاریخ ۴ بهمن وصیت نیمی از سنگ‌ها، صخره‌ها، کوهستان را گذاشته‌ام با درّه‌هایش، پیاله‌های شیر، به خاطر پسرم نیم دیگر کوهستان وقف باران است. دریای آبی و آرام را با فانوس روشن دریایی، می‌بخشم به همسرم شب‌های دریا را، بی‌آرام، بی‌آبی، با دلشوره‌ی فانوس دریایی به

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

نفس‌های آخر سال

از خودم خجالت می‌کشم. از این خانه خجالت می‌کشم و از بدعهدی‌ای که نسبت به آن روا داشته‌ام. به حدی که از شدت خجالت حتی مدتی نمی‌توانستم به رویش نگاه کنم. در یک ماه گذشته که بیشتر در کانال تلگرامی نقطه‌ی آبی مطلب منتشر کرده‌ام، به‌خاطر بی‌نظمی ایجاد شده در

ادامه مطلب »