نوشته‌های من
مهارتهای مهم

شروع ماه جدید و فصلی تازه

امسال پاییز یهویی و بدون اطلاع قبلی فرا رسید. امروز اول مهر هست و خوشبختانه من امروز قرار نبود برم مدرسه. بالاخره بعد از سالها تونستم موفق بشم و شنبه ها رو از زندگی کارمندی اجباری خالی کنم. صبح کلاس خصوصی تو آموزشگاه داشتم و ساعت نه و نیم که

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

شهریور نامه روز سی و یکم-یک ماه استمرار

اصلا باورم نمیشه که تونستم تا اینجا مقاومت کنم و هر روز چراغ این وبلاگ رو روشن نگه دارم. قبلا که سایت فیزیک رو برپا کرده بودم همیشه فکر میکردم باید اثری فاخر در سایت به اشتراک بگذارم و تجربه نوشتن چند مقاله اول آنقدر برای من چالش برانگیز بود

ادامه مطلب »
پادکست نامه

شهریور نامه روز سی ام-سیتکام

خب و این هم از آخرین پنج شنبه تابستان ۱۴۰۲ که سراسر به سازماندهی خانه و ذهن سپری شد. به عمد کارهای خانه را کش دادم که به نوعی هیچ کار دیگری انجام ندهم و در آرامش ذهنی بیشتری وارد روزهای پرمشغله مهر شوم. فردا جمعه هست! آخرین جمعه تابستان

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

شهریور نامه روز بیست و نهم -اهداف روزانه

الان که قظرات آخر تابستون هم داره کم‌کم بخار میشه و میره به آسمون، بیشتر نگران سال تحصیلی و ساعات فراوان کاری میشم. دوست دارم بیشتر مطالعه کنم و احساس میکنم میخوام این ساعات رو به طور کامل جیره بندی کنم. دفترم روباز میکنم و به نوشته ۱۹ تیر ۱۴۰۰

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

شهریور نامه روز بیست و هفتم-بطالت کامل

خیلی عجیب هست درست در زمانی که من در حال تمرین برای بهتر زندگی کردن، ورزش مداوم، خواب و تغذیه مناسب داشتن و … هستم از دیشب تا الان کارهایی کرده ام که باعث میشوند از خودم بدم بیاید. دیشب در تلگرام با کسی هم چت (به جای هم کلام)

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

شهریور نامه روز بیست و ششم-زیر دوش حمام

امروز کمی احساس سلامتی بیشتری نسبت به دو روز گذشته دارم. هرچند بازهم بیشتر زمانم روی مبل و به خواندن و نوشتن سپری شد ولی ایده های جالبی به ذهنم رسیده‌اند که می‌خواهم با شروع سال تحصیلی آنها را سر کلاس به اجرا دربیاورم. مهمترین این ایده‌ها، که زیر دوش

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

شهریور نامه روز بیست و پنجم-یک سال گذشت

همین امروز دقیقا یک سال عجیب و تاریک رو پشت سر گذاشتیم. سالی پر از ترس و اضطراب و تلخی و گریه. سالی که بیشتر از هر سال دیگری چشمام پر از خون و اشک بود و قلبم هزار پاره! سالی پر از بیم و امید و ترس و شجاعت!

ادامه مطلب »
پادکست نامه

شهریور نامه روز بیست و چهارم- رشت

در پیجی ویدیویی دیدم از کافه دنج و کوچکی در میان بازار بزرگ رشت. نمیدانم دقیقا از چه زمانی عاشق رشت شده‌ام اما این عشق نافرجام لذت بخش همیشه من را بر آن داشته هرچیزی که در مورد رشت میبینم یا میشنوم را با جان و دل در ذهنم ثبت

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

شهرویور نامه روز بیست و دوم-گزارشهای پراکنده

نوشتن این اعداد بالای هر نوشته تلنگر خوبی برای من هست، چون که گذر زمان و میزان فعالیت خودم رو دقیق تر رصد میکنم. اوایل که میخواستم اینجا بنویسم شماره های به کندی بالای هر صفحه ثبت میشدند. اما این روزها احساس میکنم روزها سریعتر سپری میشوند و من با

ادامه مطلب »