نوشته‌های من
نوشته‌های من

شهریور نامه روز بیست و یکم-آقای حکایتی

امروز تو استوری های فاطمه ویدیویی دیدم از آقای حکایتی و یک کلیک کافی بود که پرت بشم به دوران کودکی… موسیقی تیتراژ برنامه ای که با اسم آقای حکایتی میشناختیم رو اینجا میذارم دوران کودکی من با مدرسه موشها و بعد هم قصه های آقای حکایتی شکل گرفت. با

ادامه مطلب »
مجموعه ها

شهریورنامه روز بیستم-در میان نوشته های دیگران

در شبکه های اجتماعی فعالیت چندانی ندارم اما از آنها بیشتر برای خواندن نوشته های با ارزش یک عده و آشنا شدن با نظرات جالب و خارج از چهارچوب های عادی آنها استفاده میکنم. یکی از افرادی که به طرز جالبی (به نظر من شاید) در توییتر مینویسند آقای علیرضا

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

شهریورنامه روز نوزدهم

چرا اینقدر خسته هستم که توان نوشتن ندارم؟ این جمله را دیشب نوشتم و خوابم برد. هدفم از نوشتن آن فقط درج نوشته ای در تاریخ نوزدهم شهریور در وبلاگ بود. برای چه؟ برای اینکه بعدا که نوشته هایم را دیدم عدم پیوستگی آزارم ندهد! هرچند به طور واقعی من

ادامه مطلب »
کتابهایی که میخوانم

شهریورنامه روز هجدهم-تئوری انتخاب

این روزها که تقریبا کمتر از هفته های قبل بیرون میروم و بیشتر وقتم را در خانه سپری میکنم، خودم را در حال غرق شدن در میان کتاب ها و پادکست هایی میبینم که در ایام برگزاری کلاسها وقت کمی (یا هیچ وقتی) برای آنها میتوانستم در نظر بگیرم. در

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

شهریور نامه روز هفدهم-اثر آموزش مستقیم در موفقیت

آموزش دیدن، شاگردی کردن و داشتن مرشد و راهنما سکوی پرتاب ما به سمت موفقیت هستند. قبلا وقتی میخواستم مهارتی یاد بگیرم با تجربه مستقیم شروع میکردم. مثلا اگر قرار بود پاورپوینت یاد بگیرم میرفتم سراغ کار با پاورپوینت و آنقدر با بخش های مختلف آن ور میرفتم که در

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

شهریور نامه روز پانزدهم -قطرات آخر تابستان

۱۵امین روز شهریور هست و نزدیکی مهر از امروز بیشتر احساس میشود. کاری که این روزها بیشتر انجام میدهم دور ریختن و کنار گذاشتن هر چیزی هست که احساس میکنم در خانه اضافی هست و باعث اشغال فضا میشود. چندین بسته از لباسهای کوچک شده رزناز را جمع کردم و

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

شهریور نامه روز چهاردهم-در ستایش ورزش

چند روزی هست دوباره شروع کردم به ورزش و پیاده‌روی و همین چند روز کافی هست تا اثرات مثبتش رو روی بدن و تنفس و روح و روانم احساس کنم. در میان تمام کارهای آخر شهریور فکر کنم اگر ورزش نباشد تمام مفاصلم از هم جدا خواهند شد. امروز سه

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

شهریورنامه روز دوازدهم-به یاد خاطرات کودکی

میرم سراغ اجاق گاز، یک ماهیتابه در دار روی گاز هست. بی اختیار در ظرف رو باز میکنم. باقی مانده غذای نهار هست. مقداری پلو و خورش که کنارش ریخته شده. و عطرش تا اون اعماق مغزم راه پیدا میکنه و من پرت میشم به سالهایی که یک دختر نوجوان

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

شهریور نامه روز یازدهم-تلاشی برای در مسیر ماندن

گاهی آدم با تراشیدن کارهای اضافی برای خودش،سعی میکند بهانه ای گیر بیاورد برای اینکه آن کار اصلی و مهم را انجام ندهد. شروع یک پروژه جدید در حالی که هنوز چندین پروژه ناتمام داری فقط تلاشی بیهوده است برای التیام حس ناخوشایندی که از سنگینی کارهای انجام نیافته حاصل

ادامه مطلب »
پادکست باران
پادکست نامه

شهریور نامه -روز دهم -زیر باران خیس شویم

نمیدونم دقیقا اولین برخورد من با باران چطور بود و چطور شد که زیر چک چک قطراتش خیس شدم. اما از همون روز درگیر صدایی شدم که در باران داشت در مورد کتاب تفکر سریع و کند دنیل کانمن(+) صحبت میکرد. دارم راجع به پادکستی صحبت میکنم به نام پادکست

ادامه مطلب »