امروز درست مثل دیروز نتوانستم به طور کامل اینجا باشم. گرفتاریهای زندگی بسیار است و چقدر سخت است که از عهده آنها برآیم. با وجود تمام چالشهای زندگی این وبروسهای رنگارنگ که هر روز در معرضشان قرار میگیریم، دمار از روزگارمان در آورده و امروز بخش زیادی از تایم طلاییام
روشی برای تعیین هدف وجود دارد به نام روش اسمارت. این کلمه از به هم پیوستن سر واژههای انگلیسی ایجاد شده است که هرکدام به ویژگی مهمی از هدف اشاره دارد. SMART خیلی خوب است که این ۵ ویژگی را هنگام تعیین اهداف در نظر بگیریم. هدف باید: S: خاص
قبلا تعریفی در مورد کارآفرین شنیده ام که میگوید فرد کارآفرین کسی است که حاضر است مدتی به گونه ای زندگی کند که دیگران نمیخواهند آنگونه زندگی کنند و پس از مدتی طوری زندگی میکند که دیگران حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند مثل او زندگی کنند. لازمه موفق شدن این
تصمیماتی که اکنون میگیریم تبدیل به سرنوشت آن فردی میشوند که در آینده به آن تبدیل خواهیم شد. خیلی مهم است که بدانیم در سن ۳۰ یا ۳۵ سالگی هنوز خیلی وقت داریم برای رسیدن به ۸۰ سالگی ولی من ۸۰ ساله دیگر وقت چندانی ندارد و توانایی و زمان
میتوان زندگی را به یک بازی تشبیه کرد که یا میتوانیم ۳-۰ آن را ببازیم و یا ۱-۲ آن را ببریم. این بازی یا رقابت سه راند دارد: گذشته و حال و آینده. همیشه فکر میکنیم یک سری از فرصتها از بین رفتهاند و باید کارهایی باید انجام میدادیم که
ما به زمان حال باید فکر کنیم و حال خود را خوب کنیم و برای آینده تلاش کنیم. حتما شنیدهاید که خیلی از سخنرانان انگیزشی میگویند ما به هر چیزی که بخواهیم میرسیم اما میدانید که این غیر ممکن است. خیلی خوب است که ما علیرغم شناخت محدودیتهای خود در
امروز تهران هستم. تهران به هیچ وجه جایی برای زندگی کردن نیست. در مسیر که به خانهها نگاه میکردم تنهایی عجیبی را در وجود خودم احساس میکردم. تصورش هم برایم سخت است که بتوانم در این شهر بی در و پیکر زندگی کنم که قسمت بیشتری از عمرم صرف رفت
از این به بعد راجع به بخش عملی برنامه ریزی و هدف گذاری صحبت خواهیم کرد. بعد از اینکه ساختار ذهنی خود را برای مدیریت زمان آماده کردیم باید دست به قلم شویم برای مدیریت کردن زمان خود و دست به اقدام بزنیم. به طور کلی ما برای برنامه ریزی
امروز عازم سفر هستم و نمیدانم که بتوانم این نوشته را به روز رسانی کنم یا نه. ولی برای اینکه یادم بماند وقتی با هر زور و زحمتی که بود پول شرکت در کلاسی را که روز پنج شنبه تشکیل میشود جور کردم چقدر گریه کردم. چقدر دلم شکست از
معلمی را از سالها پیش شروع کردهام اما هنوز به طور کامل معلمیکردن را نیاموختهام. هر روز تلاشم این است که بیشتر یاد بگیرم و هر آنچه یاد میگیرم را بیشتر در اختیار دیگران قرار دهم. اشتیاق یادگیری و یاددهی هست که به زندگی من معنا میبخشد. آموزش معنای زندگی من است و آرزوی قلبیام بهبود وضعیت آموزش در کشورم میباشد.