امروز کمی احساس سلامتی بیشتری نسبت به دو روز گذشته دارم. هرچند بازهم بیشتر زمانم روی مبل و به خواندن و نوشتن سپری شد ولی ایده های جالبی به ذهنم رسیدهاند که میخواهم با شروع سال تحصیلی آنها را سر کلاس به اجرا دربیاورم.
مهمترین این ایدهها، که زیر دوش حمام و در حالی که داشتم با صدای بلند سخنرانی در مورد کتاب درمان شوپنهاور ارائه میکردم به ذهنم خطور کرد، ترتیب دادن سخنرانیهای سه دقیقهای در کلاس درس بود.
راجع به موضوعات توسعه فردی و به خصوص برنامه ریزی درسی.
میخواهم تمام سخنرانی ها با قصه همراه باشند و حتما شامل سه بخش زیر باشند:
- کودک
- بالغ
- والد
اگر نمیدانید اینها یعنی چه نگران نباشید؛ الان توضیح میدهم:
در جلسه آخر کلاس فن بیان استادی که موضوع قصه گویی را تدریس میکردند، گفتند که سخنرانی شما حتما باید با یک داستان یا تجربه شخصی همراه باشد(میتوانید داستانهای مختلف را حتی به خود یا اطرافیانتان نسبت دهید) این بیان احساس و تجربه شخصی میشود بخش کودک سخنرانی شما.
در قسمت بعدی باید فکتهایی را با آمار و اطلاعات مستند اراِئه کنید. مثلا بیان کنید در تحقیقی مشابه از ۱۰۰۰ نفر شرکت کننده سؤال مشابهی پرسیده شد و ۸۰ درصد آنها جواب موافق اعلام کردند و از این قبیل فکتها!
این هم میشود بخش بالغ سخنرانی!
و اما بخش والد سخنرانی یعنی همان بخش نتیجه گیزی.
بعد از بیان داستان و حقایق عددی و آمار باید نتیجه خاصی از گفته های خود بیان کنیم. این همان هدفی هست که به خاطر آن مقدمه چینی کرده ایم و داستان گفته ایم و فکت ارائه داده ایم.
در کتابهایی که میخوانم نمونه های زیادی از این نوع مطالب را میتوان یافت و میتوان بر اساس آنها یک سخنرانی کوچک را ترتیب داد که هم برای دانش آموزان مفید باشد و هم برای خودم.
چرا برای خودم مفید است؟
جون مجبور میشوم در خانه حداقل یکبار این سخنرانی را تمرین کنم و صدای خودم را ضبط کنم تا به مشکلاتم پی ببرم.
این باعث میشود هربار روی فن بیان خودم بیشتر کار کنم و از طرفی همین باعث میشود مطالب داستان گونه کتابها را بیشتر به خاطر بسپارم.
شاید ایجاد یک کانال سخنرانی در تلگرام هم به این منظور مفید باشد. با جمعآوری فایلهای صوتی این تمرینها، مجموعه ای ارزشمند از سخنرانی های چند دقیقه ای خواهم داشت که میتواند در آینده برای بهبود فردی خودم و شاید دیگران مفید باشد. هرچه باشد به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل!
پ.ن: امروز حساب کردم و دیدم تقریبا ۶۵۰ روز تا روزی که دهه چهارم زندگیم تموم بشه زمان باقی مونده و شروع کردم به روزنگاری تا اون روز.
هر روز را تا آنجا که میتوانم ساعت به ساعت ثبت خواهم کرد.
در دفتری که به این منظور در نظر گرفته ام گذر عمر را در این مدت با جزئیات بیشتری رصد خواهم کرد.