کنار خیابون توی ماشین سرد و اشکهایی که به مدت یک ساعت بند نیومدند.
اولین جلسه تراپی بود و از بیان زخمهایی که مدتها بود فراموششون کرده بودم تعجب میکردم.
نیلوفر، تراپیستم گفتگوی دلنشینی رو رقم زد. این شاید مهمترین کاری هست که دارم برای خودم انجام میدم.
نمیدانم که نتیجه چه خواهد بود. شاید در پایان جلسات ورژن جدیدی از من پدیدار شود❤️🌱
وقتی حرف جلسات تراپی مطرح میشه اولین تصویری که به ذهنم میرسه، تصویر فیلمی به نام اتاق قرمز(kirmize oda) تو ذهنم تداعی میشه. اون روزهایی که هنوز تلویزیون رو از خونه جمع نکرده بودیم و گاهی سریالی از شبکههای ترکیه نظرمون رو جلب میکرد، این سریال رو نگاه میکردیم.
در این فیلم که بر اساس واقعیت ساخته شده بود خانم دکتر در اتاق قرمز خود با فردی ملاقات میکرد و گذشته و خاطرات و آنچه در ذهن مراجع میگذشت، خط داستان را مشخص مینمود.
من با دیدن این فیلم بود که به شرکت در جلسات تراپی علاقه مند شدم.
البته بعد که فایل صوتی کتاب درمان شوپنهاور روگوش دادم متوجه شدم چقدر نیاز شدید به چنین جلساتی دارم.