امروز عازم سفر هستم و نمیدانم که بتوانم این نوشته را به روز رسانی کنم یا نه. ولی برای اینکه یادم بماند وقتی با هر زور و زحمتی که بود پول شرکت در کلاسی را که روز پنج شنبه تشکیل میشود جور کردم چقدر گریه کردم. چقدر دلم شکست از این همه رفتن و نرسیدن. شاید روزی این اشک ها و آن لحظات به خاطرهای و قصه ای از برند من تبدیل شوند.
باید رفت و دید و رشد کرد.
ساعت نوزده و چهل و یک دقیقه هست.
در قطار هستم نمیدونم نت یاری میکنه ادامه این نوشته رو پست کنم یا نه ولی دارم به این فکر میکنم که چرا وبلاگ نویسی با گوشی به خوبی نوشتن با کامپیوتر نیست؟
کتابی که با خودم آوردم خیلی جالب هست اما سرگیجه های ناشی از حرکت قطار اجازه نمیده بیشتر بخونم.
اسم کتاب راهنمای بنیادین نویسندگی علمی در جهان آنلاین هست.
این کتاب رو پوریا ناظمی ترجمه کرده و نکات واقعا جالبی داره که به زودی میتونم نکاتی از اون رو اینجا منتشر کنم. به نظر میرسه الان گوش دادن به پادکست در این شرایط بهترین گزینه باشه که بتونم از زمانم به طور مفید استفاده کنم.