کتاب کنار دستم است، چند روزی هست میخواهم بردارم و نوکی بزنم بر این کتاب. اما مگر میشود؟
الان که لبتاب را برداشتم تا چیزی بنویسم چشمم بهش افتاد و برداشتم تا با شما ورقش بزنم. از هیچی که بهتر است. لااقل صفحه اولش را میخوانم.
نویسنده رایان هالیدی است. او معتقد است میشود در بلندپروازیها فروتن، در موفقیتها بخشنده و در شکستها قوی و استوار بود و با نادیده انگاشتن ایگو به توانمندیهای خویش تکیه کرد.
آنطور که پیداست خواندن کتاب با شما لذتبخشتر از مطالعه تنهایی است.
در این حالت احساس میکنم شما هم با من حرف میزنید و نظر خود را ارجع به کتاب بیان میکنید و به این صورت درک من از مفاهیم کتاب افزایش می یابد.
در ابتدا اگر شما هم مثل من به درستی نمیدانید که ایگو یعنی چه، متن زیر را بخوانید:
یکی از رایجترین تعاریف برای ایگو عزت نفس یا خود مهم پنداری است. بگذارید دقیقتر توضیح دهیم تعریف رایج ایگو در میان مردم چیست. درواقع، هنگامی که کسی بیش از حد به خودش فکر میکند، میتوانیم بگوییم که او ایگویی بزرگ دارد. کسی که خود را بهتر و مهمتر از دیگران میداند، اصطلاحا ایگومانیاک (Egomaniac) یا خودخواه و خودمحور نامیده شود.
در متن کتاب جمله خلاصه تری در تعریف این کلمه آمده است:
باوری نادرست درباره اهمیت خود و تکبر و جاه طلبی خودمدارانه. ایگو نیاز فرد است به برتر بودن، بیشتر داشتن و شهرتی فرای منطق و فایده.
در جایی دیگر از کتاب امده: ایگو در هر جاه طلبی و هدف بزرگ یا کوچکی که داریم، حضور دارد و در مسیری که همه چیز را وقف پیشرفت در آن کرده ایم ما را ضعیف میکند.
اگر ایگو صدایی است که به ما میگوید از واقعیت وجودیمان بهتریم، میتوان گفت همین ایگو مخل پیوند مستقیم و صادقانه ما با دنیای اطرافمان است و بنابراین، مانع موفقیت ماست.