دیشب بیهوا رفتم سراغ ایمیل و چیزی دیدم که برام خیلی جالب بود☺️ایمیلی از طرف متمم😍😍با اشتیاق روش کلیک کردم و چه لحظهی قشنگی. چه متن قشنگی😍وااای نمیدونم در وصف حالم چی بگم. نمیتونستم باور کنم که محمدرضا شعبانعلی اومده به این خونه سر زده و نوشتهی من رو خونده و از همه مهمتر من رو زهره جان خطاب کرده😍😍
واااای از این حال خوش و این آرامش قلبی که کل امروز من رو همراهی کرد.
چندین و چندبار رفتم و پاسخ محمدرضا شعبانعلی به کامنتم روخوندم و طعم خوش این احساس رو بارها و بارها تمدید کردم.