من معلم هستم به اصرار مادرم وارد سیستم آموزش و پرورش شدم و بعدتر به اجبار شرایط زندگی ادامه دادم اما هر سال که میگذرد بیش از گذشته به این موضوع پی میبرم که جای من اینجا نیست.
اینجا کسی که تلاش میکند، متفاوت عمل میکند، کتاب مینویسد، رویای تغییر روند آموزش را دارد با کسی که فقط از سر اجبار میآید و ساعات کاری خود را پر میکند فرقی ندارد.
امروز که برای سازماندهی باز مجبور بودم از قوانین این سیستم تبعیت کنم داشتم عذاب میکشیدم.
جدا شدن از این سیستم ناکارآمد آرزوی قلبی من است و روزی که زیاد هم دور نیست با افتخار این کار را انجام خواهم داد.
روزی جدا خواهم شد و برای آموزش قدمی بزرگتر برخواهم داشت. به این ایمان دارم.