و باز هم در ستایش نوشتن

امروز سر کلاس برای بچه‌ها در مورد اهمیت نوشتن برای یادگیری صحبت کردم. اغلب اوقات وقتی درمورد نوشتن صحبت می‌کنم، اشاره‌ی ظریفی به این وبلاگ هم می‌کنم. آنها را دعوت می‌کنم به اینکه بیایند و این خانه را ببینند. و نوشته‌هایم را بخوانند.

آرزو می‌کنم کاش در سنین نوجوانی کسی این چنین من را به نوشتن و داشتن وبلاگ و گزارش نویسی تشویق می‌کرد.

از زمانی که دستم به نوشتن گرم شده‌است و عادت نوشتن را در خودم تثبیت نموده‌ام تغییرات بسیار خوبی در ذهن و افکارم احساس می‌کنم و بسیار افسوس می‌خورم که چرا سالهای زیادی از عمرم را تا به این لحظه به جای نوشتن به کارهای دیگری تباه ساخته‌ام.

خیلی وقت‌ها دلم می‌خواهد به بچه‌ها بگویم که باور کنید نوشتن بسیار بسیار مهم‌تر از خیلی از کارهایی هست که انجام می‌دهید. این کار را هم می‌کنم اما یقین دارم تنها عده‌ی بسیار اندکی از آنها (حتی کمتر از انگشتان یک دست) دنبال ماجرا را پی می‌گیرند و اندکی به سمت و سوی نوشتن روی می‌آورند.

اغلب، آن تعداد اندک نیز کمی بعد، ماجرای نوشتن را رها می‌کنند و یا به نوشتن دلنوشته‌های تکراری روی می‌آورند.

با این وجود من هر موقع که امکانش پیش بیاید و شرایط را مناسب بدانم دانش‌آموزانم را به نوشتن دعوت می‌کنم. امیدوارم این توصیه‌ها موثر واقع شوند و تعدادی هرچند اندک از نوجوانان به نوشتن مداوم و مستمر علاقه‌مند شوند.

 

در نوشته‌های قبلی این وبلاگ چند بار در مورد نوشتن و در ستایش نوشتن مطالبی منتشر کرده ام. روی هر کدام که کلیک کنید می‌توانید نوشته‌های قبلی را بخوانید.

نوشتن؛ عادتی برای نجات من

محل نوشتن نوشته

و اشتیاق نوشتن

 

 

 

 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط