کتابی که امروز در حال رونویسی از روی جملاتش بودم، کتابی بسیار جذاب از شاهرخ مسکوب بود. این کتاب داستان سفر مسافری ناشناس است برای کسب معاش از راه تدریس ادبیات.
تمام صحنهها به خوبی توصیف شدهاند به قدری که هنگام خواندن توصیفش از مراحل مختلف سفر، میتوانیم خودمان را به طور کامل در میان صحنه تصور کنیم.
وقتی در صفحهی اول داستان میخوانم:
از خانه بیرون آمدم. تاریک بود. اینجا همیشه صبحها تاریک است. دو تا زن به ساعتهایشان نگاه میکردند. و میدویدند. در تلاش معاش!
توجهم به تمام صبحهایی جلب میشود که از خانه بیرون خواهم رفت. چطور ممکن است با این جملات ساده توصیفی چنین دلنشین از یک صحنهی عادی را رقم زد؟
تلاش میکنم. هر چیزی که به چشم میبینم را در قالب جملات جا میدهم. توجهم به اتفاقات پیرامونم بیشتر میشود.
در جایی دیگر از کتاب، مسافر قصه در پی تمام مراحل خسته کنندهی عبور از مرز میگوید:
تمام تنم خسته است، گردن، شانه و دستها. خوابم میآید.سرم از همه جا خستهتر است. سرم مملو از خستگی است.
مثل توپ پر بادی که حتی برای یک سوراخ هم جایی نداشته باشد. سرم هواخور ندارد تا به روی هوای بیرون بازش کنم. هوایی بخورد و حالی به حالی شود.
به تعداد دفعاتی فکر میکنم که چنین حسی را لمس کردهام و نتوانستهام چنین دقیق دربارهی خستگیهایم بنویسم.
کلمات را حس میکنم. خستگی را و فرسودگی را در میان سفرهای سخت زندگی.
تمام این جملات را مینویسم. با خودکار آبی چینی که تازه خریدهام بر روی صفحات دفترک با جلد آبی کمرنگ.
وقتی که قلم بر روی کاغذ میلغزد انگار که کلمات از ذهن من بر روی کاغذ جاری میشود.
کتاب مسافرنامه را دوست دارم. کتابی باریک و کم حجم است. از آنها که به راحتی در کیف جا میشوند و بارها و بارها میتوانم مرورش کنم.
برای رونویسی هم کتاب جالبی هست. نوشتن از روی جملات کتاب وقتی که میخواهی سبک و سیاق نویسنده را یاد بگیری کار لذت بخشی محسوب میشود.
در لینک زیر هم مطلبی جالب در مورد کتاب پیدا کردم که میتوانید مطالعه کنید.
یک پاسخ
…احساس میکنم در بدترین دقایق این شام مرگزای؛
چندین هزار چشمه خورشید در دلم میجوشد از یقین…(شادروان احمد شاملو)
با درود و وقتبخیر. در فعالیتهایتان موفق باشید. سروشملتپرست، متولد۱۳۵۸، بندرانزلی، نویسنده و کارشناسارشد علومسیاسی، تمایل و آمادگی خویش را در زمینه همکاری، بهعنوان ویراستار ادبیـ مصحح کتب و مقالات اعلام میدارم. از سال ۱۳۸۸ به عنوان ویراستار ادبی کتب و مقالات با نویسندگان ـ مترجمان ـ ناشران و اهالی کتاب همکاری داشتم و تاکنون بیش از ۲۴۰ کتاب که ویراستارشان بودهام بهچاپ رسیده است از جمله:
نام کتاب ناشر نام کتاب ناشر
هفت آموزه از بهشت سلام سپاهان اصفهان ارزیابی مواجهههای شغلی با مواد شیمیایی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
بصریسازی و آنالیز نتایج شبیهسازی دینامیک مولکولی دانشگاه اصفهان دایانا دخترک سر بادکنکی شواتیر شیراز
فرزندپروری مبتنی بر دلبستگی ذهنآگاهانه دهکده سلامت اصفهان کمک به کودک نافرمان عصر زندگی تبریز
روی خوش استرس ترانه پدرام اصفهان روانشناسی کار تیمی اوستا تبریز
نیمه تاریک نشانسپاری خانه رود اصفهان فیزیولوژی و تکنولوژی پس از برداشت گلهای شاخهبریده و خوراکی دانشگاه اردکان
ذرتهای خاکستری بامداد امید اصفهان مامنقی به امریکا میرود کودکان یزد
پوشاک کودکان دربار قاجاری ترنم اندیشه اصفهان مدیریت مؤثر کلاس درس هامون نو دشتستان
کتاب کار درمان جامع لکنت تولید علم فرزانگان برنا اصفهان شکوفههای برفی هلیله بوشهر
فیلوفوبیا(عشقهراسی) گرجی فولادشهر ژنتیک بالینی نوین دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان
آینده را طراحی کن نقش دانش رشت آشتی با درون خط تیره اهواز
نویسنده کتابهای: بوسه بر غزلهای غربت،…باران و پرسههای دلتنگی، آبکنارِ بندرانزلی و تحرکات اجتماعی ۱۳۳۲-۱۳۲۲، …با سیاوش قمیشی؛ رستگاری در ضیافت باران و تاک و ترانه، ملوان بندرانزلی حقیقت رؤیاها،…یادنامه استاد عبدالله ملتپرست؛ نوستالژی ناب موسیقی و دریا و باران؛ از آستارا تا بندرانزلی، …بندرانزلی ـ غازیان؛ نوستالژی بارانی عشق، …دلنوشتههای یک انزلیچی… مینویسم؛ پس هستم و…ملوان بندرانزلی؛ نماد دیرین اصالت. همکاری با روزنامههای «شبهاصلاحطلب»، ماهنامه دنیای فوتبال و فصلنامه جامعه مهندسان مشاور. نویسنده بیش از ۱۰۰ مقاله با مضامین فرهنگی ـ اجتماعی از جمله: انسانی فراتر از سنتی و مدرن، ابتذال فراتر از کلیشههای جنسیتی، در رثای رفتارهای تقویمیمان، تصور کن اگه حتی…، به نام بهار و زندگی، زندهباد نوستالژی، بندرانزلی؛ نوستالژی گل بارونزده، فوتبال افیون تودههاست، ملوان! باران ترا صدا میزند و من هر دویتان را و… شماره۰۹۱۲۷۱۱۳۳۸۷ ایمیل:soroush.mellatparast@gmail.com آبان ۱۴۰۳