رود عزیزم برای تو می‌نویسم

رود اسم فرزند فرضی من است. رود که می‌گذرد، سنگ‌ها را صبورانه می‌شکافد و از میان کوه‌ها و بیشه‌ها رد می‌شود.

رود گاهی خودم هستم در دوران نوجوانی و جوانی، گاهی رزناز است، و خیلی وقت‌ها دانش‌آموزانم. فرزندی که چه دختر، چه پسر، بخشی از روحم به او تعلق دارد. نامه‌هایی که برای رود عزیزم می‌نویسم، از نیازها، ترسها و تجارب خود من سرچشمه می‌گیرند.

حرفهایی که دوست داشتم وقتی همسن و سال رود بودم کسی برایم می‌نوشت. نامه‌هایی که اگر در سن نوجوانی و جوانی کسی برای می‌نوشت، شاید انسان شجاع‌تری می‌بودم.

شاید بیشتر فکر می‌کردم و شاید مسیرهای دیگری را انتخاب می‌نمودم.

نمی‌دانم.

تمام این‌ها که گفتم، احتمالات است و آدم شانس این را ندارد که سرگذشت خود را در انتخاب مسیرهای دیگر به نظاره بنیشند.

رود عزیزم را با تمام وجود و مادرانه دوست می‌دارم. وقتی برایش نامه می‌نویسم او را گرم در آغوش خود می‌فشارم و محبت من به او بینهایت است.

نامه‌هایی که برای رود عزیزم نوشته‌ام و خواهم نوشت را اینجا خواهم گذاشت. من هزاران رود دارم که برای

پیوستن به اقیانوس در حال گذر از دنیای پر و پیچ و خم و پرخطر و گاهی زیبایی هستند که نمی‌خواهم از جاری بودن و زنده بودن دست بکشند.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط