به کارهای گذشته ام که فکر میکنم با مجموعه ای از کارهای نیمه تمام روبرو میشوم. کارهایی که با اشتیاق شروع کرده و در نهایت نیمه کاره رها کرده ام.
و آن کارها به هر دلیلی که رها شده باشند میشوند دغدغه جدی ذهن ناآرام من و بازدهی من را به شدت کاهش میدهند.
به عنوان معلمی که گاهی به دانش آموزانم مشاوره میدهم و راجع به عملگرا بودن و با برنامه بودن به آنها توصیه هایی میکنم، این نیمه کاره بودن به شدت عذابم میدهد و گاهی من را از شروع کارهای جدید منع میکند.
مثلا وقتی دوره آموزشی خاصی نظر من را به خودش جلب میکند، یاد آن چند قسمت از دوره قبلی که تهیه کردم می افتم و منصرف میشوم و اینگونه درهای آموزش و یادگیری را بر روی خودم میبندم.
چند بار راه کارهای مختلفی رو بکار بستم تا از این اتفاق و حس بد ناشی از نیمه کاره بودن اجتناب کنم. مثلا اگر قرار هست چیزی یاد بگیرم با سرعت بیشتری دورهای مربوط به آن را تهیه کنم و تا تماما آن دوره را ندیده ام سراغ کار مهم دیگری نروم.
و یا اگر قرار هست جزوه ای آماده کنم اولویت اصلی من همان جزوه باشد و سراغ کارهای دیگر نروم.
اما متاسفانه خیلی وقت ها ناموفق بوده ام!
و بیشتر اوقات اتلاف وقت در شبکه های اجتماعی دلیل اصلی این عدم تمرکز بر روی کارهایم بوده است.
چند بار اپلیکیشن این شبکه ها را از گوشی خودم پاک کردم اما به دلایل مختلفی مثل برقراری ارتباط با برخی از دوستان که از این شبکه ها پیدا کرده ام دوباره مجبورم شده ام تا به سراغ این شبکه ها بروم و روز از نو و روزی از نو!
اما اینبار برای نوشتن در این وبلاگ مصمم هستم. دوست دارم هر روز مطلبی اینجا منتشر کنم و به استمرار خود در این کار افتخار کنم.
و این یک ماه و دو روز باقی مانده به شروع مدارس بهترین زمان ممکن هست که به عملگرایی خود ایمان بیاورم.
پس پیش به سوی نوشته های بی کیفیت و روزانه اما مستمر و ادامه دار!