این روزها بیشتر از هر موقع دیگری نیاز به این دارم که ناراحتیهای خود را کنترل کنم و بر اعصاب خود مسلط باشم.
هر تنش روحی که در من ایجاد میشود باعث اتلاف وقت زیادی از من میشود. و با توجه به اینکه برای موفق شدن زمان بسیار کمی در اختیار دارم باید از تمام دقایق خودم به نحو احسن استفاده کنم. برای همین یکی از تصمیمات جدی من در این سال این است که ناراحتی خود را کنترل کنم و به جای ناراحت شدن کارهایی انجام دهم که حال من به وضعیت مطلوب برای انجام کارهای مهم برسد.
- اولین و مهمترین کاری که هنگام بروز عصبانیت، خشم، غم و حالات هیجانی دیگر انجام میدهم نوشتن است. متوجه هستم که هیچ کس به اندازه دفترم نمیتوانم پذیرای حرف های درونی من باشد و نمیتواند من را بدون هیچ گونه قضاوتی بشنود.
آنقدر مینویسم که اشک ها جاری شوند. دفتر خیس شود و احساسات بد من تمامن وارد نوشته هایم شوند و دیگر احساس سبکی کنم.
این فرایند گاه چندین صفحه و گاه فقط چند خط طول میکشد. اما اثرش بسیار خوشایند است.
- کار بعدی آب دادن به گلدانها و نوازش برگهای آنها هست. گاهی تغییری در جای یک گلدان در خانه یا شستن زیر گلدانی و مرتب کردن خاک گلدان چنان تاثیر مثبتی در روحیه ام دارد که باورم نمیشود.
- سومین کاری که هنگام بد بودن احوالات درونی میتوانم انجام دهم، این هست که قفسه کتابها را مرتب کنم. تعدادی از آنها را پس و پیش کنم و با نظم بیشتری در قفسه بچینمشان. گاهی یکی را برمیدارم و ورق میزنم و شاید چند دقیقه ای در میان کلماتمش گم شوم.
- چهارمین کار درست کردن یک قهوه یا شیر قهوه برای خودم هست. بوی آن را با تمام ظرفیت سینه ام نفس میکشم و این بسیار حالم را خوب میکند.
پنجمین کار خوابدین است. فکر کنم خواب عمیق سیستم دفاعی بدن من است برای در امان ماندن از اثر مشکلات و غم ها. چون وقتی ناراحتم چنان طلب خواب میکنم که گویی از دنیا کنده میشوم و به دنیایی دیگر پا میگذارم.