این سندروم گریبانگیر همهی ما است. شروع هر کار مهمی را به اول هفته یا ماه یا سال منتقل میکنیم و همیشه به دنبال بهانههای کوچکی هستیم تا کارهای مهم و حیاتی را آغاز نکنیم. آیا برای رهایی از این مسئله راهی وجود دارد؟
دکتر مجتبی لشکر بلوکی در کتاب استراتژیهای یک حرفهای پنج تکنیک زیر را برای رهایی از این سندروم ارائه دادهاند:
محدودسازی آزادانه:
شرایط را به گونهای طراحی کنیم که برخی از گزینههای وسوسهانگیز اما کم فایده را حذف کنیم.
برای این منظور باید قدرت نه گفتن را در خود تقویت کنیم. به هر کاری بله نگوییم و در هر بازه زمانی مشخص فقط و فقط روی یک پروژه کار کنیم.
متعهدسازی بیرونی:
با دیگران هماهنگ کنید و آنها را به تصمیم خود آگاه کنید.
در جمع دوستان یا شبکه های اجتماعی خود اعلام کنید که کاری را شروع کردهاید و به تناوب در مورد پیشروی کار گزارش دهید.
مشروط سازی درونی:
به خودتان قول دهید که اگر پروزه تان انجام شد یک دل سیر تلویزیون نگاه کنید.
البته میتوانید هدایای دیگری برای خود در نظر بگیرید که از تماشای تلویریون بهتر باشند اما نفس عمل در این است که به خودتان وعدهی یک پاداش را بدهید و در صورت انجام موفقیتآمیز پروژه این پاداش لذت بخش را به خودتان تقدیم کنید.
تعریف خط پایان :
تجربه به دفعات ثابت کرده که اموری که خط و زمان پایان ندارند، میل به جاودانگی دارند.
قطعه قطعه سازی:
هرچه یک تکلیف مبهمتر یا هرچه ایده انتزاعیتر باشد احتمال آنکه تمامش کنید کمتر است. کار بزرگ و مبهمتان را به بستههای کوچک و اقدمهای مشخص تقسیم کنید.
یادتان باشد حتی یک فیل بزرگ را در صورتی میتوانید میل بفرمایید که آن را به قطعات کوچکتر تقسیم کنید.