مدرسه‌ای که آرزوی ساختنش را دارم

یادتان هست گفته بودم باکتاب «ذهن کامل نو» هنوز صمیمی نشده‌ام؟

اما کم کم احساس نزدیکی به کتاب دارد در من شکل می‌گیرد. اولین تکانه برای برانگیختن این احساس زمانی آغاز شد که نویسنده (دنیل ه.پینک) در صفحه‌ی ۱۰۴ کتاب راجع به دبیرستان ویژه‌ی معماری و طراحی(چاد) حرف زد. یک مدرسه‌ی دولتی در شهر فیلادلفیا.

چاد تنها مدرسه‌ای در فیلادلفیا است که در ورودی آن فلزیاب وجود ندارد. در عوض، وقتی دانش‌آموزان، معلمان و بازدیدکنندگان از در ورودی در خیابان سانسوم وارد می‌شوند، نقاشی دیواری رنگینی که مینیمالیست آمریکایی سل لیویت کشیده به آنها خوشامد می‌گوید.

به در و دیوار مدارسی که در آنها تدریس کرده‌ام فکر کردم.

در هیچ کدام هیچ تصویری از آثار هنرمندان و دانشمندان مشهور (حتی ایرانی) وجود نداشته است.

در و دیوار مدارس بیشتر من را و دانش آموزانم را به جنگ و شهادت دعوت می‌کنند تا به عشق و انسان دوستی و تعالی.

هیچ المانی در دیوارهای مدارس ما وجود ندارد که از روی آن بتوان فهمید در چنین مکانی علم هم به دانش آموزان آموزش داده میشود.

 

به این فکر کردم که اگر من قدرت و بودجه‌ی کافی برای ساخت مدرسه‌ای را داشتم آن را چگونه می‌ساختم؟

در و دیوار مدرسه من چه شکلی می‌شدند؟

شک ندارم که فیزیک و نجوم در شکل ظاهری مدرسه من خودش را به خوبی نشان می‌داد و داستانی از سفرهای فضایی و اکتشافات بزرگ بشر در گوشه و کنار مدرسه و دیوارهایش نقش می‌بست.

 

 

 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط