در تماشای فیلم به هیچ وجه حرفهای نیستم. شاید تا الان کمتر از ۲۰ فیلم را به طور کامل و دقیق و از روی درک و فهم تماشا کردهام. ما بقی را یا از روی ناچاری فقط نگاه کرده ام و ندیده ام و یا دیده ام و فقط سرگرم شده ام.
تعداد انگشت شماری از آنها را به خاطر دارم و با فضا و داستانشان به خوبی ارتباط برقرار کرده ام.
در این مدت به توصیه رضا امیر و به خاطر سه اپیزودی که در پادکست مهرانگیز در مورد فیلم بیچارگان منتشر کرده بود علاقه مند شدم که این فیلم را ببینیم.
البته اگر تحلیل فیلم را از زبان رضا امیر نمیشنیدم شاید این فیلم هم برایم مثل خیلی از فیلمهای دیگر جنبه سرگرمی پیدا میکرد و پس از دقایقی بعد از تماشای فیلم به کل فراموش میکردم که فیلم چه میگوید. ولی دیدن فیلم در حالی که صدای آقای امیر در طول فیلم حس میشد برایم جذاب بود و از تماشای آن لذت میبردم.
یکی از سکانسهای مورد علاقه من در این فیلم همان لحظه ای است که بلا بکستر در حال خواندن کتاب است. در عرشه کشتی با دریایی سحرآمیز و آسمانی ارغوانی رنگ. و وقتی پارتنرش کتاب را از دستش میگیرد، به لطف بانوی مسنی که در کنارش است باز کتابی دیگر در دست بلا جای میگیرد.
یک پاسخ
نمیدونم چی بگم 😂😂تو توضیحات فیلمش نوشته بود علمی
ولی نصفش…. 👽😅