جدیدترین مطالب
توسعه فردی

تولد نقطه‌ی آبی کمرنگ

شاید تاثیرگذارترین نوشته‌ی علمی که مردم عادی بیشتر از سایر نوشته‌های علمی آن را خوانده‌اند، متنی نوشته شده توسط کارل ساگان در مورد نقطه‌ی آبی کمرنگ، می‌باشد. دوباره به این نقطه نگاه کنید. همین جاست. خانه اینجاست. ما اینجاییم. تمام کسانی که دوستشان دارید٬ تمام کسانی که می شناسید٬ تمام کسانی که تابحال چیزی در موردشان شنیده اید٬ تمام کسانی که وجود داشته اند٬ زندگی شان را در اینجا سپری کرده اند. برآیند تمام خوشی ها و رنج های ما در همین نقطه جمع شده است. هزاران مذهب٬ ایدئولوژی و دکترین اقتصادی که آفرینندگانشان از صحت آنها کاملا مطمئن بوده اند٬ تمامی شکارچیان و صیادان٬ تمامی قهرمانان و بزدلان٬ تمامی آفرینندگان و ویران کنندگان تمدن٬ تمامی پادشاهان و رعایا٬ تمامی زوج های جوان عاشق٬ تمامی پدران و مادران٬ کودکان امیدوار٬ مخترعان و مکتشفان٬ تمامی معلمان اخلاق٬ تمامی سیاستمداران فاسد٬ تمامی «ابرستاره ها»٬ تمامی رهبران کبیر٬ تمامی قدیسان و گناهکاران در

ادامه‌ی مطلب ...
کتابهایی که میخوانم

۳۲دندان ذهن و عقل من

داستان از شنیدن فایل ضبط شده‌ی یکی از جلسات نویسنده‌ساز شروع شد. شاهینِ دنیای نویسندگی چنین گفت در میان صحبت‌های شیرین و دلنشینش:   جسم دندان دارد. ذهن هم دندان دارد، یا باید داشته باشد. خوراک ذهن اطلاعات است. داده را باید جوید تا به دانش و مهارت تبدیل شود. دندان ذهن کتاب است. ۳۲ کتاب (قدری کم‌تر یا بیشتر). ۳۲ کتاب که ابزار اندیشیدن تو هستند. کتاب‌هایی که جهان‌بینی‌ات را می‌سازند. همان‌طور که دندان جسم با یک بار مسواک زدن از گزند پوسیدگی در امان نیست، این ۳۲ کتاب را باید بارها و بارها خاند. یک بار خاندن فرقی با نخاندن ندارد.   و شنیدن همین عبارات همان و سرگشته و حیران شدن من همان.   انگار که من در تمام این سالها بی‌توجه به دندانهایم بوده‌ام و هیچ به یاد نداشته‌ام که دندانهای قابلی در دهان ذهن خود ندارم. همین است که گاهی زندگی بدون اینکه به خوبی

ادامه‌ی مطلب ...
نوشته‌های من

هفته نگار:ترک اعتیادی دیرینه

یک ماهی هست که اپلیکیشن اینستاگرام را از گوشی حذف کرده‌ام و به طور تقریبی دو ساعت از تایم استفاده از گوشی را کاهش داده‌ام. خوب که فکر می‌کنم، متوجه می‌شوم این دوساعت و اندی باقی‌مانده از زمان استفاده از گوشی هم به کارهای خلاقانه سپری شده‌است و بازدهی من در انجام کارهای متمرکزانه بیشتر شده‌است. به راحتی می‌توانم در حین انجام کارهای خانه به پادکست‌های سرگرم‌کننده گوش دهم و در زمانهای خلوت‌تر به فایلهای صوتی کلاسها و پادکست‌های مهم‌تر. با گوشی می‌توانم کارهای هماهنگی کلاسهایم و ارتباط با دانش‌آموزان و فروش محصولات آموزشی خودم را پیگیری کنم و به جای پرداختن به پست‌های دیگران و ایجاد درگیری‌های ذهنی که در ادامه به سراغم می‌آیند، کارهای مهمی مثل رسیدگی به امور خانه را انجام دهم. به این صورت ذهنم آرامتر است و تشویش آماده کردن پست و استوری و چک کردن بیهوده‌ی دایرکت و پست‌های دیگران را ندارم. مدتی بود

ادامه‌ی مطلب ...
نوشته‌های من

سفری در خواب با کتاب سفر در خواب

می‌دانستم امروز در مدرسه از آن برنامه‌های مسخره برگزار خواهد شد. اجبار و حکومت ایدئولوژی این روزها در مدرسه بیداد می‌کند. آموزش کم‌رنگ موجود هم جایش را به سیاهی داده است. با علم بر این که ساعاتی از کلاسهایم را از دست خواهم داد، درست وقتی داشتم از در خارج می‌شدم؛ برگشتم و کتاب «سفر در خواب» شاهرخ مسکوب را در کیفم گذاشتم و راه افتادم. ساعت ده و نیم بود که مراسم آغاز شد و کلاسم را از دستم گرفتند، و من را در میان دوراهی گذاشتند. اما کتاب من را نجات داد. به گوشه‌ای خزیدم و کتاب را بغل کردم. صداهای مزاحم نمیگذاشتند در کتاب غرق شوم. به حیاط پشتی مدرسه پناه بردم. هوا سرد بود به آرامی به ماشینم که آن نزدیکی پارک کرده بودم پناه بردم و قطعه ای از شوپن را از کانال موزیکم پخش کردم و غرق شدم در کوچه‌ها و خاطرات اصفهان و

ادامه‌ی مطلب ...
مجموعه ها

چند اسکرین‌شات در انبار گوشی

رفتم به آرشیو اسکرین‌شات‌های گوشی و چیزهای خوبی را مجدد دیدم که نکات مهمی برام یادآوری شد. مثل این جملات جالب که یادم نیست از چه منبعی برداشتمشون🙃:          

ادامه‌ی مطلب ...